با تأییدات خداوند متعال
پیر صداقت میرزا محمّد تقی خان مدیر العداله عالمی (معروف به مدیر) چهارمین فرزند ذکور عالم ربانی خُلد آشیان آیتالله شیخ ابوالقاسم مجتهد دامغانی در سال ۱۲۶۴ شمسی چشم به جهان گشود و پس از کسب علوم قدیمه در لباس روحانیت به جرگه آزادیخواهان مشروطه طلب پیوست و به جهت اجرای عدالت حقانی در زمان نخست وزیری سیّد ضیاءالدین طباطبایی در وزارت عدلیه کمر به خدمت بست و در زمان وزارت داور (حکومت رضاخان) مأموریت تأسیس ثبت اسناد و دادگستریهای نوین در خرمشهر، آبادان، اهواز، مسجد سلیمان، خمین، کنگاور، کرمانشاه و همدان تا خطهی شاهرود را در اوایل قرن نوزدهم تقبل کرد.
پس از گذشت زمان روزی که جهت دادن گزارش حوزه مأموریت خود به وزیر دادگستری، با مرحوم داور وزیر وقت دادگستری ملاقات نمود و پس از پایان گزارش مرحوم داور خطاب به ایشان گفت: “اطلاع دارید اعلیحضرت پادشاه امر به کشف حجاب نموده و ملبسین به لباس روحانیت باید پیش کسوت شده و لباس سویل بپوشند” این خدمتگذار از صندلیاش برخاسته و از اطاق وزیر خارج و ترک عدلیه کرد و با باز خریدن سنوات خدمت مبلغ ۹۸ تومان به دست آورده و با آن سه دانگ از مبارک آباد قهاب صرصر را خریداری و از آن پس به فلاحت پرداخت.
پس از سپری شدن زمانی چند و تحت فشار دستگاه حاکمه و مشکل کار فلاحت در لباس روحانیت به محضر برادر بزرگتر شادروان حضرت آیتالله شیخ میرزا آقا عالمی در آمده و با اجازه ایشان لباس روحانیت را از تن به در آورده و از لباس سویل استفاده کرد. ولی دین و اعتقاد خود را به شریعت مقدس اسلام از دست نداد و به مصداق استخراج شده از زبان سعدی:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
خدمتگذاری به مردم را شیوه و سرمشق خود قرار داد: مرحوم فخرالدین نبوی، رئیس وقت اداره فرهنگ دامغان (۱۳۲۵) فرزند خلد آشیان آیتالله شیخ بهاءالدین نبوی نوری که به دامغان آمده بود و موقتاً در منزل مدیر سکنی داشت نقل میکرد که روزی با آقای مدیر برای صرف ناهار راهی منزلشان در محله شاه بودیم، در طول راه عابرین بر ایشان سلام کرده ادای احترام مینمودند تا دو صد متری منزل که رسیدیم شخصی ادای احترام کرد و به ایشان گفت: واجب العرضم، مرحوم مدیر رو به من نمود که بفرمایید منزل و به والده امیر بگویید سفره را بیاندازد تا من خواسته این مرد را استماع و بعد بیایم. من اطاعت امر کرده به منزل رفتم و پیام آقا را به همسرشان رسانیده و سفره گسترده و غذای محلی خوش طعمی بر آن گذاشته شد و به انتظار نشستیم. ساعتی گذشت و از آقای مدیر خبری نشد، سرانجام به اصرار بانوی منزل غذا خورده و طبق معمول به استراحت مختصری پرداختم، وقتی که چشم گشودم اهل منزل را مضطرب دیدم چون از آقای مدیر خبری نبود، برای تسکین خاطر گفتم به خیابان میروم تا از ایشان نشانی به دست آورم. از هر کس جویا شدم از مدیر خبری نداشت تا به تخت پل و گاراژ پهلوانی رسیدم؛ آنجا گفتند آقای مدیر در معیّت شخصی با اتوبوس به طرف کرمان رفتند. این خبر را به همسر و فرزندانشان منعکس نمودم و آرامش نسبی در منزل حاکم شد. پس از مراجعت آن مرحوم از ایشان استتفسار قضایا شدم فرمودند: آن شخص گرفتاری در کرمان داشته و تنها وسیلهی ایاب و ذهاب دقایقی چند دامغان را ترک میکرد و چند روز بعد باید منتظر آمدن وسیلهی بعدی میشد، ضیق وقت جایز نبود کار انسانی به تعویق بیفتد.
اینگونه بود مدیر عالمی
او معلم واقعی و عملی و سرمشق سخاوت و خیّری بی نظیر بود، خدمت به خلق و دستیگری از عامه را وظیفهی شرعی و عرفی خود دانسته و رهبر برای فرزندانش بود که تا امروز دامغانیهایی که او را به خاطر دارند از او به نیکی یاد میکنند. روحش شاد.
نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار
فرزندانش هر یک به مدارج عالی علمی دست یافته و این خصلت خدمتگزاری به مردم را از والدین به ارث بردند و چون پدر خیّر متوجه زادگاهشان شدند، از آن جمله به برادرشان دکتر علی اصغر عالمی متفقاً مأموریت دادند تا کمر همّت بسته در راه ازدیاد سطح فرهنگ عمومی دامغان آنچه میتواند برای اعتلای نام پدر و بانویش قدم بردارد و کوشا باشد.
آشنایی مرحوم محمدتقی عالمی، پدر مجتبی عالمی، با تدیّن، یکی از یاران اصلی رضاشاه، به نزدیکی وی به داور، بانی دادگستری نوین در ایران، منجر شد. تا قبلازاین، محکمه و قضاوت دردست روحانیون بود که علاوهبر ثبت اسناد، امور و دعاوی مردم را حلوفصل میکردند. این آشنایی، سبب شد تا داور به محمدتقی عالمی مأموریتی دهد که در شهرهای خرمشهر، آبادان، دزفول، اندیمشک، خمین، اصفهان، کرمانشاه، کنگاور، کاشان، ساوه، همدان، زنجان، قزوین و بخشی از دامغان و سمنان و شاهرود، دادگستری جدید را پایهگذاری کند. در این حوزه، عالمی ده سال فعالیت کرد و بهخاطر لیاقت و خدمت در این عرصه، به او لقب «مدیرالعِداله» دادند.
محمدتقی عالمی در ۱۳دی۱۳۴۶ از دنیا رفت. وی هشت فرزند پسر و دو فرزند دختر داشت.
مصاحبه با آقای دکتر علی اصغر عالمی تابستان ۱۳۹۵
«مجتبی، فرزند پنجمش بود که تحصیلات ابتدایی را در دامغان گذراند و دیپلم خود را در مدرسۀ خزائلی تهران گرفت. سپس، به تحصیلاتش در رشتۀ حسابداری ادامه داد و در ۴۸سالگی به پشتیبانی برادر بزرگترش، امیرشمسالدین،نمایندۀ دامغان شد. در دوران کوتاه نمایندگی، مجتبی عالمی بارها به دامغان سفر و مجدّانه به امور سرکشی میکرد. او با گروهی به روستاها میرفت و وضعیت آب و برق روستاها را پیگیری میکرد. در سال ۱۳۵۶ با انحلال مجلس، اعلام شد که نمایندگان باید حقوقهای دریافتی خود را برگردانند. دکتر علیاصغر عالمی، برادر وی، نُهصدهزار تومان را به صندوق مجلس برد و نامهای مبنی بر بدهکارنبودن مجتبی عالمی دریافت کرد. ازآنجاکه وی کارمند وزارت کشاورزی بود، بازنشستۀ وزارت کشاورزی شد. بعداز پیروزی انقلاب، او چندسالی به امور کشاورزی املاک پدری رسیدگی کرد. سرانجام، مجتبی عالمی در ۱تیر۱۳۶۱ جان به جانآفرین تسلیم کرد. گفتنی است که دو پسر وی در خارج از کشور بهسر میبرند.»
در این راستا، تا تاریخ نوشتن این شناسنامه هشت واحد بنا احداث شده است بدین قرار:
۱- اولین اقدام در سال ۱۳۵۶ شمسی (۲۵۳۶ شاهنشاهی مطابق سوم جمادیالثانی ۱۳۹۷ قمری) اختصاص و اهدای قطعه زمینی در شمال باغ عالمی جهت احداث مدرسه به نام پدر بود که در سال ۱۳۵۶ ساختن مدرسه انجام و مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
۲- همزمان به امر مادر به ساختن آب انبار عمومی در اوایل باغ عالمی (کوچه جراح فعلی) که پس از برقراری آب لولهکشی شهری جزء مجموعه اولین کتابخانه مردمی استان سمنان در دامغان شده است.
۳- احداث کتابخانه مدیر عالمی مجهز به کامپیوتر و چند صد جلد کتاب و قفسه و کتاب و سالن مطالعه در اول باغ عالمی.
۴- احداث مسجد امیر در قسمت انتهایی کتابخانه در سال ۱۳۵۶.
لازم به توضیح است که در سالیان متمادی هزینههای مربوطه به دو واحد ۳ و ۴ فوق را وراث با عشق و علاقه خاصی پرداختند و بنا به درخواست امام جمعه وقت آیتالله آقا سیّد محمود ترابی خانه عالِم هم در مجاورت مسجد در دو طبقه هر طبقه حدود ۳۳ متر مربع در سنه ۱۳۸۴ ساخته شد و مسجد امیر برای همیشه با مستحدثات به اداره اوقاف و امور خیریه دامغان واگذار شد و در ۱۵/۱۱/۱۳۸۶ مدیریت کتابخانه به مدت ۹۹ سال با حق تمدید رسماً به نهاد کتابخانههای دامغان داده شد.
۵- با موافقت و همکاری ریاست محترم نهاد کتابخانههای دامغان سرکار خانم محبوبه امیر احمدی قسمتی از سرایداری کتابخانه که بازسازی شده بود به کتابخانه بچهها و قسمت دیگر به اولین کتابخانه نجوم دامغان به نام مهندس احمد دالکی، پدر نجوم آماتوری ایران، نامگذاری و با کتابهای نجوم و پوسترهای نجومی اهدایی مهندس دالکی در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
۶- در اول اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ حق انتفاع از عرصه و اعیان ساختمان ۸۰ متری مشرف به کوچه عالمی با ورودی مجزا و سه اتاق با آشپزخانه و سرویس بهداشتی آن به صورت رقبی برابر با مواد ۴۲ الی ۵۴ قانون مدنی حاکم برای استفاده عموم مردم شریف دامغان به مدت ۹۹ سال با قابلیت تمدید مکرّر در صورت عدم تخلف به نهاد کتابخانههای کشور واگذار شد، تا با نام کانون فرهنگی، ادبی، و هنری مدیر عالمی و بانو وابسته به کتابخانه مدیر عالمی (بند ۳ فوقالذکر) مورد بهرهبرداری واقع شود و تعداد ۵۴ تمثال شعرا و عارفان با قاب ساده ولی زیبا زینتبخش اطاقهای ساختمان کانون شد. نظر به اینکه مدیریت بعدی کتابخانه به تعهدات کانون پایبند نبوده و سلامتی منتفعین را ندید گرفت، قرارداد حق انتفاع لغو و بنا موقتاً به استفاده انجمن نجوم دامغان درآمد.
۷- در دهم فروردین ماه ۱۳۹۱ در بازدید فرماندار وقت آقای مهندس مرتضی علیآبادی در معیّت آقای مهندس محمود خوشنویسان ریاست انجمن نجوم دامغان اظهار علاقه شد که برای موزه هوا و فضا در جای مناسبتری به جز طبقه فوقانی معصومزاده مکانی در نظر گرفته شود که بلافاصله دکتر عالمی به پیروی از منویّات مرحوم پدر پیشنهاد نمود تا اطاق ضلع جنوبی با معماری خاصی آغاز گردید. تا پس از اتمام با تعبیه نرده و درب ورودی مجزا به صورت رقبی ۹۹ ساله این واحد نیز جهت استفاده مردم شریف دامغان به انجمن نجوم رسماً داده شود. ولی متأسفانه انجمن نجوم از قبول آن طی نامهای صرفنظر کرد و در حال حاضر به موزه مردمشناسی اختصاص داده شده است.
۸- از آنجا که از بدو احداث ساختمان مرکزی در پلاکهای ۵۲ الی ۵۴ فرعی از پلاک ۵۷۴ اصلی جمعاً حدود ۲۱۷۲.۰۵ متر مربع در بخش یک دامغان که محدود است در شمال ۲۲ متر به کوچه شش متری به نام مدیر عالمی و در غرب به طول ۶۱ متر به خیابان ۱۲ متری آیتالله کاشانی و در جنوب ۳۹ متر به خیابان ۱۲ متری فتاح و در شرق به طول ۶۳ متر به پلاک ۵۷۹ اصلی با ۶۵ اصله درختان پسته بار ده در شرف هدیه واگذاری به دانشگاه مردمی دامغان میباشد. قرارداد آن نوشته شده و به امضای ریاست دانشگاه جناب دکتر عبدالعلی بصیری و رئیس بنیاد مدیر عالمی و بانو، جناب دکتر منصور منصوری رسیده و جهت تصویب نهایی به وزارت علوم و تحقیقات و فنآوری فرستاده شده است. علت نیاز به تصویب وزارتخانه وجود شرایط ایجاد هیئت امنای مستقل برای دانشگاه مردمی دامغان میباشد که از زیر چتر هیأت امنای منطقه البرز خارج و به دست مردم شریف و دلسوز دامغان اداره امور دانشگاه را خود راهنما باشند.
۹- ساختمان زیبا و بی نظیر دیگری هم در پلاک ۵۱ فرعی از همان پلاک اصلی جهت هدیه به دانشگاه مردمی دامغان در دست احداث است که به زودی ساخت آن پایان یافته و واگذاری انجام خواهد پذیرفت.
سپاس خداوند را برای توفیق این افتخار که نصیب فرزندان مدیر عالمی و بانو نموده است. و مرا لایق این خدمتگذاری فرمود به جا میآورم. از شهروندانم عاجزانه درخواست مینمایم که در حفظ و حراست این ۹ قلم (به استثناء آب انبار) مجموعه بنیاد مدیر عالمی و بانو کوشا و در نظارت به اجرای اهداف بانیان عنایت خاص مبذول و مسؤولین مربوطه را از نقطه نظرهای خود برای ارائهی خدمات بهتر صادقانه راهنما باشند.
خداوند اجر همه خادمین و راهنمایان صدیق و دلسوز را خواهد داد.
(دکتر اصغر عالمی)
شادروانان محمّد تقی مدیر عالمی و بانو دارای هفت فرزند اناث و ذکور به شرح زیر میباشند:
اولین فرزند دکتر شمسالدین (معروف به امیر) که پس از پایان تحصیلات ابتدایی در دامغان برای ادامه تحصیل به تهران رفته و پس از کسب دیپلم متوسطه به دانشگاه تهران وارد شد و در دانشکده حقوق و همزمان دانشکده فنی به کسب علوم مربوطه پرداخته و پس از اتمام تحصیل در ۱۳۲۴ به خدمت در وزارت عدلیه درآمد و اولین محل خدمت را در گناباد تقبل و سپس نیشابور و مشهد و از آنجا تهران و بعد برای کسب درجه دکترای حقوق عازم دانشگاه سوربن فرانسه شد، در مراجعت به وطن در دیوان عالی کشور به ادامهی خدمتگذاری پرداخته در پُست معاونت طرح و برنامهریزی و سپس آخرین سرپرست (وزیر) دادگستری دوران پهلوی و اولین وزیر دادگستری دوران انقلاب پس از سی و پنج سال خدمت صادقانه به افتخار بازنشستگی نائل آمد و دامغان را برای گذراندن بقیه عمر با عزت خود انتخاب کرد.
از وی پنج فرزند، سه پسر و دو دختر همگی دارای تحصیلات عالیه خدمتگذار جامعه بشریت باقی مانده است.
دومین فرزند نعمت که تا سال هشتم دبیرستان در دامغان تحصیل کرد و مهجور شد و تا آخر عمر در زیر سایه پدر زیست تا سال ۱۳۵۷ در تصادف اتومبیل به ندای حق لبیک گفت از وی دو فرزند با تحصیلات عالیه باقی مانده است.
سومین فرزند ذکور مجتبی که تا ششم ابتدایی در دامغان بود. سپس ادامهی تحصیل را در تهران تا فوق لیسانس در حسابداری دولتی ادامه داد و به خدمت وزارت کشاورزی در آمد و همزمان در مؤسسه حسابداری به تدریس پرداخت تا اینکه در ۳۰/۳/۱۳۵۴ مردم شریف دامغان با ۱۳۷۷۸ رأی خود از کل ۱۴۳۸۴ آرا او را به نام اولین نماینده مستقل دامغان در بیست و چهارمین دوره مجلس شورای ملی انتخاب نمودند و مجلس شورای ملی نامبرده را نیز مخبر کمیسون بودجه انتخاب نمود و پس از انقلاب برای امور پزشکی رهسپار خارج از کشور شده و در دوره معالجه دعوت حق را لبیک گفت و به دیار ابدی رفت. از وی یک پسر با تحصیلات عالیه باقی مانده است.
پنجمین فرزند مدیر علی اکبر پزشک متخصص بهداشت جهانی، استاد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران که از ایجاد مطب شخصی امتناع نموده و اوقات فراغت از دانشگاه را به نگارش کتابهایی چند در امور پزشکی به فارسی پرداخته است. در شروع انقلاب به علت داشتن همسر خارجی ناگزیر به ترک وطن شد، ولی همواره پشتیبان برادر بزرگتر دکتر علی اصغر بوده و هست. دارای دو فرزند تحصیلکرده در رشته دامپزشکی و مدیریت میباشد.
ششمین فرزند مدیر عالمی بلقیس ملقب به افسر خانم متخصص زیبایی از آلمان دارای سه فرزند جوان تحصیلکرده در رشته حقوق، گردشگری و گویندگی رادیو و تلویزیون میباشند.
هفتمین فرزند مدیر زهرا ملقب به اکرم دندانپزشک اطفال دارای یک پسر حسابدار و یک دختر متخصص اکسری (عکسبرداری با لیزر) میباشد.
این است نتیجه آیندهنگری آخوندی با تحصیلات قدیمه، مدیر، فرزند آیتالله علامه شیخ ابوالقاسم که امریه مادر را برای ارشاد خلق دامغانی بر امامت جماعت تهران و مدرسه عالی سپهسالار ترجیح داد و حجاجی را برای زندگی انتخاب نمود. ما نوههای آن بزرگوار هستیم که به طبیعت راه او، دامغان را انتخاب کردیم.
(علی اصغر عالمی)
– امیرشمسالدین در فرانسه، در مقطع کارشناسی در رشتههای معدن و حقوق و در مقطع دکترا، در رشتۀ حقوق تحصیل کرده بود. وی فرهیختهای بود که در آستانۀ انقلاب شکوهمند ایران، شاپور بختیار دو بار به وی سِمَت وزیر دادگستری را پیشنهاد کرده بود. بااینحال امیرشمسالدین پیشنهاد بختیار را نپذیرفت؛ ولی درنهایت، به سرپرستی وزارتخانه رضایت داد و در همان مدت کوتاه تا پیروزی انقلاب، فرمان آزادی ۲۶۶ زندانی سیاسی را صادر کرد.
– بیست و چهارآینه، شیما دولابی ، انتشارات سوره مهر، سال ۱۳۹۸، ص۲۰۱
– رقبی= حق انتفاعی که به موجب عقدی از جانب مالک برای مدتی معین به شخصی داده میشود. حق رقبی برگرفته از فرهنگ معین (۶جلدی) استاد محمّد معین، انتشارات امیرکبیر، ج۲، ص ۱۶۶۷.
– هدیه دکتر علی اصغر عالمی به کتاب دامغان (گردشگری، دانستنیها و دیدنیها)، بنا به تقاضای مؤلف، تیرماه ۱۳۹۷