طباطبایی، سیدمیرزا احمد

متولد :۱۳ /۲/۱۳۰۹، دامغان

خیّر

در خاندانی از سلسله سادات طباطبایی دیده به جهان گشود. وی که خانواده ایشان از لحاظ مالی جزو اقشارمتوسط و ضعیف شهرستان دامغان لحاظ می­شدند با سختی بسیار و کارکردن از همان خردسالی سعی در کمک به خانواده و اطرافیان خود را داشت .

ایشان پدرخود را در همان خردسالی از دست دادند و رفع و رجوع زندگی و خانواده و خواهرها و مادرشان برعهده ایشان و برادر بزرگترشان نهاده شد و همین امر باعث شد ایشان پس از گذراندن دوره آموزشی در مکتب خانه فقط تا کلاس چهارم دبستان تحصیل نماید و به دلایلی که ذکر شد از ادامه تحصیل محروم شدند.

طبق گفته­های بزرگان فامیل، ایشان از همان دوران کودکی با غیرت  همت و اخلاق حسنه­ای که داشتند سعی بر کمک و خدمت­رسانی به عیال الله را سرلوحه زندگی خویش قراردادند.

ایشان در سن ۱۲ سالگی به همراه خانواده خود برای ادامه زندگی به تهران هجرت نمودند . وی در همان کودکی در کوره پزخانه­های اطراف تهران شروع به کارکرد و به عنوان کمک به تحصیل برادر بزرگتر خود و خانواده خودشان در این فضا مشغول به کار شدند .

بعد از گذشت چند سال و فعالیت درحِرَف مختلف ایشان در ۱۶ سالگی با راهنمایی­های برادر بزرگشان مرحوم سید محمدعلی طباطبایی وارد حرفه شریف درودگری شدند و پله­های ترقی را با سرعت طی نمودند  .

به طوری که در سن ۱۹ سالگی در جنوب تهران کارگاه و فروشگاه نجاری تاسیس نمودند واز این مسیر امرار معاش خانواده خود را مهیا ساختند.

حاج سید میرزا احمد طباطبایی در سن ۲۲ سالگی برای پیشرفت شغلی و مالی از ایران به کشور کویت جهت فعالیت در این صنف با سختی بسیار (که توضیح آن در این مجال ممکن نمی­باشد) مهاجرت نموده ودرآنجا مجدداً از صفر به کارگری در این حرفه مشغول گردید اما دیری نپایید که ایشان همان طور که در ایران موفق بودند در آن کشور نیز با همت و پشتکار و ذکاوت و اخلاق حسنه­ای که سرلوحه زندگی خویش قرارداده بودند پله­های موفقیت را با دقت و سرعت طی نمودند .

به گونه­ای که ایشان در ۲۵ سالگی توانسته بودند در کویت فروشگاه و کارگاه تجاری را تاسیس نمایند وکارگران بسیاری را برای این امر تربیت نمودند .

به زعم اغلب کارگران و اطرافیان ایشان که تا اواخر عمر باوی در ارتباط بودند ( به خاطر علاقه­ای که به ایشان داشتند)

حاج سید میرزا احمد طباطبایی(رحمه الله علیه) اخلاق و معرفت را سرلوحه زندگی خود قرار داده بودند به طوری که در تمام شئون زندگی (چه در محیط کاری و چه فضای خانوادگی) موارد فوق را به صورت تمام و کمال رعایت می­نمودند.

ایشان به تقیدات دینی و مذهبی بسیار پایبند بودند به طوری که علیرغم کهولت سن تا سالهای پایان عمر با برکتشان نماز و روزه ایشان ترک نگردید همچنین به روضه  عرض ارادت به ساحت مقدس ائمه علیهم السلام و خاندان مطهر ایشان؛ در زمان­ها و مکان­های مختلف پایبند بودند به طوری که تا پایان عمر با برکتشان عضو هیئت امنا زینبیه اعظم دامغان بودند (که خود ایشان از موسسین و بنیانگذاران این مکان مذهبی در حدود ۵۰ سال قبل می­باشد) و البته کمک­های مادی و معنوی ایشان به فضا­های مذهبی و هیات مختلف ختم به این مورد نبوده و در موارد بسیاری که در این محال نمی­گنجد پیش قدم بودند.

از دیگر اخلاق ایشان دستگیری و رسیدگی به اطرافیانشان بود به طوریکه طبق گفته کسانی که ایشان را می­شناختند با قطعیت می­توان گفت: تمام اطرافیان ایشان که به نحوی باوی در ارتباط بودند چه مادی و چه معنوی از وجود ایشان بهره­مند و منتفع شده بودند.

ایشان در برخورد با خانواده بسیار با ملایمت و مهربانی برخورد می­کردند و اعتقاد بسیار زیادی به صله ارحام داشتند