سردار جهادگر شهید
متولد: ۱۳۲۶، کلاته رودبار دامغان
فوق دیپلم
سردار رشید اسلام، مجاهد خستگیناپذیر،
فرمانده پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد سازندگی قرارگاه نجف
شهید بزرگوار حاجهاشم ساجدی که عمری را در راه خدمت به اسلام و مسلمین گذراند، از آن بزرگمردانی بود که سراسر زندگیش برای ما، درس و پیام است و چگونه در راه خدا زیستن.
شهید هاشم ساجدی در سال ۱۳۲۶ در خانوادهای مذهبی و روستائی چشم به واقعیت جهان گشود. در شش ماهگی از نعمت وجود پدر محروم گشت، و به کمک ایثار و از جانگذشتگی مادر فداکار خود، مراحل رشد و فراگیری علم را طی کرد. از همان ابتداء سلیم و آرام بود که اطمینان و اعتماد به نفس در او مشهود بود.
فعالیتهای سیاسی، مذهبی او به سالهای ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱ برمیگردد. او که فرزند خانوادهای محروم ولی مذهبی بود، در برابر ستم دستگاه دستنشانده حاکم نمیتوانست ساکت بماند. لذا اقدامات او در جهت براندازی رژیم ستمشاهی آغاز شد که در این راه از هیچ تلاشی بازنایستاد. این مبارزات به صورتهای مختلفی از جمله پخش اعلامیه و نوارهای کاست از امام و روحانیون مبارز و همچنین تشکیل کانونهایی برای رشد و آگاهی جوانان و فراهم کردن لوازم جهت مبارزه با رژیم با هماهنگی شهید محراب آیتالله مدنی که آن زمان در گنبد تبعید بودند انجام میگرفت.
این مشت نمونهی خروار، میتواند از شخصیت اعتقادی و اجتماعی او تصویر روشنی برای ما باشد. سالهای اختناق و سکوت را با فریادهای دائم و فعالیتهای مداوم گذراند و میتوان او را یکی از سرسختترین و فعالترین افراد انقلابی در زادگاهش برشمرد، که در هیچ شرایطی حاضر به سکوت و سکون نشد و هیچ تنگنائی نتوانست روح آزرده و دل پرقدرتش را به ضعف و سستی بکشاند. تمام جوانی او، تا مرز میانسالی به نبردی بیامان، خستگیناپذیر و دلاورانه با رژیم جلاد و سفاک و ضداسلام ستمشاهی گذشت.
در کوران انقلاب، حاج هاشم نیرویی پرتوان برای نشر حقایق انقلاب اسلامی و افشای چهرهی کریه رژیم شاه بود و پس از پیروزی انقلاب به ایفای رسالتش در کمیتهی انقلاب اسلامی پرداخت.
شهید ساجدی زمانی نیز، بار سنگین عضویت در شورای مرکزی جهادسازندگی گنبد را به دوش کشید که این امر مصادف با ایامی بود که حضور ضدانقلاب در گنبد به اوج خود رسیده بود و وی در این منطقه در یکی از اصیلترین سنگرهای انقلاب اسلامی یعنی جهادسازندگی به دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و افشای چهرهی منافقانهی ضدانقلابیون و ضدخلقیها پرداخت.
مدتی پس از آن این شهید بزرگوار صادقانه در جوار حضرت امام رضا(ع) در سنگر مقدس جهادسازندگی خراسان مشغول گردید و در حالیکه بیش از چند ماه از آغاز جنگ ناخواسته و تحمیلی از جانب استکبار نگذشته بود برای رفتن به جبههها بیصبرانه اشتیاق میورزید و با مراجعه به مسئولین خواستار اعزام به جبهههای نور علیه ظلمت شد و به این ترتیب راهی دیار عاشقان، کربلاهای میهن اسلامیان گشت.
وی در زمانی که مسئولیت ستاد پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی خراسان را در منطقهی دشت آزادگان به عهده داشت، در عملیاتهای مختلفی چون طریقالقدس، فتح تنگهی چزابه، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان و محرم شرکت جسته و با کیاست مؤمنانه و شمّ قوی و نظامی و تجربیات گرانقدری که در مصاف با حملات صدامیان کافر به دست آورده بود، به مدیریت و هدایت جهادگران مبادرت ورزید.
شهید ساجدی در خلال عملیات والفجر(۳) به شدت مجروح گشت و مدتها بستری بود لیکن پس از بهبودی نسبی مجدد به میدان نبرد بازگشت و در عملیات خیبر نیز در بخشی از مسئولیتهای عظیمی که جهادسازندگی عهدهدار بود شرکت جست.
آری شهید ساجدی که از اوائل شروع جنگ تحمیلی در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشت در مسئولیتهای سنگین و در میدانهای وسیع کارزار نبرد از خرمشهر در جنوب تا شمالیترین نقاط نبرد در غرب کشور بر علیه کفر و نفاق به ایفای نقش پرداخت. در خاتمه در عملیات کمین دشمن در منطقه میمک در تاریخ ۵/۸/۱۳۶۳ به فیض شهادت نائل آمد و در بهشت رضا آرمید. (روحش شاد)