قلعه منصورکوه
اطلاعات جاذبه گردشگری
شهرستان دامغان،جاده منصور کوه
ساخت و ساز قلعه از دامنهی کوه تا روی قلّه در جهت جنوب غربی به شمال شرق میباشد که مرتفعترین نقطه قلعه در شمال شرق و پایینترین نقطهی آن در جنوب غرب قرار دارد. با توجه به شواهد موجود، ورودی قلعه از قسمت جنوب غرب است که بسیار صعبالعبور بوده و در بعضی نقاط، پلههای ساخته شده جهت دسترسی به قلعه باقی مانده، ولی در اکثر نقاط، پلهها از بین رفته است. مصالح ساخت قلعه بیشتر از لاشهسنگ و ساروج میباشد، ولی از آجر نیز در ساخت قلعه استفاده شده است و در قلعهی منصورکوه مانند قلعه مهرنگار و جیشگان جهت ایجاد فضای کافی در بعضی موارد صخرهی کوه را تراش داده و بهعنوان یک یا چند دیوار اطاق از آن استفاده شده است. در بعضی از اطاقهای موجود در قلعهی منصورکوه، اندود گچ، روی دیوار کاملاً مشخص میباشد و بعضی از چوبهایی که جهت ساخت قلعه استفاده شده، هنوز سالم ماندهاند.
در قسمت شرقی، غربی و جنوبی منصورکوه، بهویژه در قسمت شرقی، دشت بسیار وسیعی وجود دارد که قلعهی منصورکوه کاملاً مشرف بر آن میباشد. قابل ذکر است طول ساخت و ساز قلعهی منصورکوه از پایینترین نقطهی کوه در جنوب غرب تا بالاترین نقطهی کوه در شمال شرق حدود ۴۰۰ متر میباشد.
در سطح قلعهی منصورکوه سفال به وفور دیده میشود که قابل مقایسه با سفالهای موجود در مهرنگار میباشد. سفالها تقسیم میشوند به
- سفال لعابدار با لعابی به رنگ زرد، آبی فیروزهای، سبز، سفید و قهوهای و لعاب شفاف با نقش زیر لعاب.
- سفال بدون لعاب که اکثراً ساده و بدون نقش میباشد با خمیر به رنگ نخودی، قرمز تیره، قرمز روشن که در بعضی موارد دارای پوشش به رنگ نخودی، کرم و قرمز میباشد.
در این دسته از سفالها نیز در ظروف بزرگ از شن بهعنوان ماده چسباننده و در ظروف کوچک و معمولی از ماسه بهعنوان ماده چسباننده استفاده شده است.»
«دامنههای شمالی ویرانههای دیرینه را در خود قرار داده است که دیدار از آن برای هر کوهنورد و علاقهمند به طبیعت و تاریخ ایران شگفتآور و تحسینبرانگیز است. بازمانده قلعهای با دیوارها و برج و باروهای سنگی و آجری و معماری کم نظیر که افسانههای کهن را در جان و دل هر ایرانی زنده میکند. تنها مسیر راحت برای دستیابی به قلعهی منصورکوه آن است که ۱۷ کیلومتر مسیر جاده دامغان به چشمه علی را پیموده و سپس ۷ کیلومتر جاده خاکی سمت راست را در جهت شمالی طی نموده تا به روستای خوش آب و هوایی کوچک که به نام همین کوه و قلعه معروف است، برسید.
بهطور کلی قلاع تنگهی چشمه علی:
لازم است گفته شود که همیشه در طول تاریخ راه دامغان به مازندران از طریق تنگههای فوقالذکر بوده و به همین جهت قلعههای مستحکمی در این راه ایجاد شده که از حمله و یورش اجانب در امان باشند.»
در مجموع میتوان گفت:
«مناطق کوهستانی شمال ایالت قومس از دیرباز به علّت موقعیت مناسب از لحاظ سوقالجیشی و جغرافیایی، مأمنی برای فرقههای بعد از اسلام بود که برای حفظ عقاید خود در این منطقه کوچ مینمودند. بهطوری که قبل از اینکه جنبش اسماعیلی و فداییان آنها در قلاع شمالی کوهستانهای قومس شروع به فعالیت نمایند.
گروهها و فرقههای دیگر مانند خوارج و زیدیان و… در این مناطق فعّالیّت داشتند. در این میان جنبش اسماعیلی نسبت به سایر فرق از جهت تأثیری که بر اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی منطقهی قومس داشت حائز اهمیت میباشد. ظاهراً فرقه اسماعیلی توسط هواداران و داعیان این فرقه طبق شواهد و نوشتههای مورخین مدتها قبل از شروع فعالیت حسن صباح تأثیر خود را بر منطقه گذاشته بود. حسن صباح نیز پس از بازگشت از مصر به مدت سه سال در دامغان توقف مینماید و از این شهر داعیانی را برای تصاحب الموت و رودبار به آن دیار میفرستد.
بنابر آنچه گفته شد: میتوانیم بگوییم که منطقهی قومس مدّت سه سال قبل از الموت نقش مرکز فرماندهی اسماعیلیان را بر عهده داشته است. گرد کوه توسط رئیس مظفّر (حاکم دامغان در زمان سلجوقیان) تصرف شد و پایگاهی مهم در جهت تقویّت جنبش اسماعیلی و حمایت از حسن صباح و یکی از عوامل مهم پایداری جنبش اسماعیلی و مبارزات آنها بر علیه سلاطین سلجوقی بود.
همچنین قلعه گردکوه همیشه مورد توجه حسن صباح و جنبش اسماعیلی بود و حتی در مواقع اضطرار و زمانی که قلعهی الموت و دیگر قلاع منطقه مورد تهاجم و محاصرهی سلاطین سلجوقی قرار میگرفت، حسن صباح از قلعه گردکوه استمداد میجست، تا جایی که قلعهی الموت وقتی به محاصره سلجوقیان در آمد، حسن صباح زن و دختر خود را به قلعهی گردکوه فرستاد.»